خوانش نگارههای آثار معماری هخامنشی بر پایه نظریه کهنالگوی یونگ
کلمات کلیدی:
معماری هخامنشی, ناخودآگاه جمعی, کهنالگو, یونگچکیده
معماری بخش برجستهای از تاریخ هنر ایران میباشد که همواره مورد توجه بوده و شاهکارهای ارزشمندی از این هنر به جای مانده است. معماری هخامنشی از درخشانترین دورههای معماری سرزمین ایران است. این معماری با نگارههای ارزشمندی آذین یافته است که تامل بر این نگارهها درک عمیقتر از روح هنر و معماری آن عصر را میسر میسازد. به نظر میرسد نقوش و نگارهها در معماری این دوره علاوه بر تظاهرات بیرونی حاوی مفاهیم و معانی عمیقتری باشند که با روح و روان انسان پیوند دیرینه دارند. پژوهش حاضر با هدف رمزگشایی از نقوش و با رویکردی روانکاوانه و براساس ديدگاههای روانشناس سوئيسي كارل گوستاو يونگ به تحليل نگارههای معماری هخامنشی پرداخته است. به عقیده یونگ روان از سه سطح تشکیل یافته است که عمیقترین سطح روان انسان ناخودآگاه جمعی نام دارد. یونگ محتویات ناخودآگاه جمعی را کهنالگو نامیده که بهشکل نماد در آثار ادبی و هنری انعکاس یافته است. یونگ مطالعات و تحقیقات فراوانی پیرامون نمادها انجام داد و معتقد بود كه هر چيزي در دنيا میتواند معنای نمادین پیدا کند. تحقیق پیشرو در پی تطبیق نظریه یونگ پیرامون بروز کهنالگوها در قالب نمادها در نگارههای معماری عصر هخامنشیان میباشد و سعی در پاسخ به این سوال دارد که تاثیر ناخودآگاه جمعی در نگارههای معماری هخامنشی به چه صورت قابل تبیین است و کهنالگوها در این آثار چگونه بازتاب یافتهاند؟ روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی بوده و دادههای پژوهش ماهیتی کیفی دارند که از اسناد و منابع کتابخانهای حاصل گشته است. یافتههای پژوهش گویای آن است که نگارههای معماری هخامنشی ورای جنبه تزئینی، حاوی معانی نمادین بوده و ریشه در کهنالگوها و خاطرات ناخودآگاه جمعی دارد. این نمادها در قالب نقوش حیوانات، گیاهان، اعداد و اشکال مقدس بهصورت تجریدی و ترکیبی در معماری بازتاب یافتهاند.
دانلودها
چاپ شده
ارسال
بازنگری
پذیرش
شماره
نوع مقاله
مجوز
حق نشر 2025 پریسا شاه وردی (نویسنده)

این پروژه تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 می باشد.